ناهید عبدی

این دو زن امید را چگونه می‌بینند؟

خواستم گفت‌وگویی خیالی بین دو زن بنویسم و از تصورات آن‌ها در مورد امید بگویم، دیدم خیلی هم خیالی نیست. مصداق هردوی آن‌ها را بارها دیده‌ایم و می‌بینیم.

پس شاید بهتر باشد این گفت‌وگو را واقعی تصور کنیم:

زن # 1

امید برای من، به نتیجه رساندن تلاش‌هایم است. هر چه بیشتر تلاش می‌کنم، به نتایج خوبی که از کارم می‌گیرم، امیدوارتر می‌شوم.

زن # 2

امید برای من نوعی تمرکز کردن است. تمرکز بر نقاط قوت زندگی، نوعی جدایی از ناملایمات و نادیده گرفتن منفی‌بافی‌ها.

زن # 1

ما ذاتاً انسان‌های امیدواری هستیم. همین‌که می‌توانیم هرلحظه به تمام شدن زندگی، فکر نکنیم و همین‌که نگران نمی‌شویم که آیا فردا از خواب بیدار می‌شویم یا نه یعنی به زندگی امیدواریم.

زن # 2

در کلاس تازه‌ای ثبت‌نام کرده‌ام و می‌خواهم راه‌های امیدوار بودن را بهتر یاد بگیرم. می‌خواهم بعد از کلاس، اقدامات بزرگی برای بهبود زندگی‌ام انجام دهم.

زن # 1

امید برای من، حرکت و تلاش هر ساعت از هر روزِ هرماه است. امید به من می‌گوید خیالات واهی را کنار بگذار و با شور و اشتیاق کارکن. حتی اگر به نتیجه نرسی، تصمیم درستی گرفته‌ای.

زن # 2

من فراتر از این‌ها فکر می‌کنم. با امیدی که در ذاتم دارم، تلاش می‌کنم حرکتی بزرگ انجام دهم. می‌خواهم خوب‌تر فکر کنم تا دستاوردهای بزرگ‌تری جذب کنم.

زن # 1

هر چه درک من از دنیای اطرافم بیشتر می‌شود و هر چه بیشتر می‌خوانم، ناامیدیِ درست برای بعضی موارد، احساس بهتری به من می‌دهد و امیدواری دل‌نشین‌تری را تجربه می‌کنم.

زن # 2

من هم هر چه بیشتر تأیید می‌شوم و هر چه اطرافیان همسوتر و مثبت اندیش تری پیدا می‌کنم، امیدوارترم.

 

نمی‌دانم این دو دیدگاه را چطور تعبیر و تفسیر می‌کنید؛ اما به‌شخصه سعی می‌کنم مانند زن # 1، دنیا را ببینم.

امید واهی، امیدی است که با نوعی خوش بینی کاذب همراه است.

امید واقعی، امید به نتیجه گرفتن از اقدامات و تصمیمات حساب‌شده و درست است.

امید واقعی می‌گوید که اقدامات امسال را بررسی کن، فاصلۀ آن‌ها را با آنچه باید باشد بسنج و مجدداً تلاش کن.

امید واهی اما نوید هدف‌گذاری برای سال نو و روزهای نو را می‌دهد.

تعلیم گرفتن برای این‌گونه امیدواری‌های واهی را، تعلیم حماقت می‌دانم و توهین به کسانی که می‌خواهند با خیز جاه‌طلبانه‌ای، از راه میانبر به سوی خوشبختی بروند.

 

پی نوشت: تیتر این پست را از یکی از مطالب شماره هفتم مجله مروارید وام گرفته‌ام.

مطالب مرتبط

ذهن و مغز

انسان مکانیکی شاد

در فراسوی این شب تیره که مرا دربرگرفته به سیاهی مغاکی میام دو قطب برای روح شکست‌ناپذیر خود سپاسگزار خدایانم در شرایط طاقت‌فرسا نه پا

ادامه مطلب »

2 پاسخ

  1. با سلام
    این متنتون رو باید چند بار بخونم اینقدر جالب بود.
    امید کاذب هنوزم وابسته به بیرونه ولی امید واقعی از درونه.
    آخرین گفته زن#1 رو تجربه کردم.
    واقعا هرچی بیشتر می خونم حس می کنم که چقدر عقبم یا چقدر زمان کم دارم ولی باعث میشه که به خودم بیام و بازم با شوق ادامه بدم.

    1. امیدوارم با امید و پشتکار، ادامه بدی و بهترین ها رو رقم بزنی.
      موفق باشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *