توصیۀ خوبی در بازار کسبوکار وجود دارد که میگوید: «در بازاری کارکن که در آن، تحرک و تکانهای طبیعی وجود دارد. همواره سعی کن بر موجهای بزرگ سوار شوی».
این توصیه قابل بسط دادن به بازار محتوا هم هست. برای ارزشآفرینی در تولید محتوا، لازم است از این قانون پیروی کنیم؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که بازارهایی که قابلاتکا باشند، ثابت نیستند و به فراخور شرایط و در طول زمان، تغییر میکنند.
همان چیزی که در کسبوکارهای مختلف شاهد آن هستیم. پیکسار، از تمرکز بر فروش کامپیوترهای مخصوص طراحی انیمیشن، به ساخت فیلم روی آورد. استارباکس که تنها بر فروش دانههای قهوه متمرکز بود، وارد کسبوکاری شد که ارتباط با مشتری در اولویت اول آن قرار داده شد.
داستان محتوا هم اینگونه است. نمیتوان تنها به بازاری که امروز خوب و قابلاتکا است، بسنده کرد. ازاینرو با یک دوراهی مواجه میشویم:
اینکه آیا برای تولید محتوایی خاص، برنامهریزی بلندمدت داشته باشیم یا اینکه به فراخور زمان، مضمون اصلی محتوا را تغییر دهیم؟
رید هافمن میگوید: استراتژی درست این است که به هر دو مورد ذکرشده، پایبند بمانیم؛ و به طرز منعطفی، مصر باشیم.
تولید محتوا باید شغلی وقف پذیر باشد. لازم است آمادگی تغییرات زودهنگام و همهجانبه را داشته باشیم.
وقتی از شریل سندبرگ پرسیدند دلیل اینکه برنامهای برای آینده ندارد چیست؟ گفت «اگر برنامهای داشته باشم، به انتخابهای امروزم محدود میشوم».
البته برای موفقیت در بازار محتوا، نمیتوان بدون برنامهریزی حسابشده گام برداشت.
هوش محتوایی ایجاب میکند ضمن داشتن برنامهای منسجم برای تولید محتوا، همواره به دنبال فرصتهای نوظهور باشیم. لازم است دانش، اطلاعات و تجربیات ما در مسیر رشد قرار بگیرند و به فراخور نیاز بازار، محتوای جدید تولید کنیم.