ناهید عبدی

آخرین بازمانده از دانشگاه

یادم نمی‌آید به کتابخانه‌ام نگاه کرده باشم و با خودم بگویم کاش کتاب‌هایم کمتر بود. (به جز در مورد کتاب‌های دانشگاه).

مشغول مرتب کردن کتابخانه‌ام بودم که با آخرین بازمانده‌های دانشگاه مواجه شدم. کتاب‌های پروار بی‌مغزی که نمی‌دانم چرا هنوز در کتابخانه‌ام جا خشک کرده‌اند.

با خودم فکر کردم شاید دلیلش ترسیدن است.

ما می‌ترسیم گذشته‌هایی را که دیگر برایمان عایدی ندارند، جمع و جور کنیم و بیرون خانه و ذهنمان بگذاریم. حتی شده قسمتی از آن‌ها را نگه می‌داریم تا به خودمان بقبولانیم هزینه‌ای که بابت آن‌ها صرف کرده‌ایم، خیلی هم اشتباه نبوده است.

من برای دفاع از گذشته‌ام، حداقل به‌اندازۀ یک قفسۀ اشغال‌شده و همۀ کتاب‌هایی که می‌توانست در آن جای بگیرد و الآن ندارمشان، هزینه کرده‌ام.

هر استفاده‌ای هم که این گذشته‌ها برایمان نداشته باشند، حداقل آن‌ها را جزو حیطۀ مالکیت خودمان به‌حساب می‌آوریم و حاضر نمی‌شویم قسمتی از این قلمرو ساخته‌شده را در هیچ جنگ درونی، از دست بدهیم.

با این کار حصارهایی را که دور دنیایمان بسته‌ایم، قرص و محکم گرفته‌ایم و حاضر نیستیم به‌اندازۀ رها شدن از گذشته، قلمرو دارایی‌هایمان را کوچک‌تر کنیم.

این گذشته‌ها را تجربه می‌نامیم و با همین توجیه، از وجودشان دفاع می‌کنیم. یادمان می‌رود که خیلی از اوقات بی‌تجربگی بیشتر به دادمان می‌رسد تا این تجربیات دست‌وپا شکسته.

این تجربه‌ها ما را زیادی محتاط می‌کنند. با همین توجیه است که می‌گویند «گلف بازهای پیر، برنده نمی‌شوند». آن‌ها اسیر تجربیاتشان مانده‌اند و حساب‌وکتاب کردن زیاد برای هر حرکت، مانع از انجام درست ‌کارشان می‌شود.

مشکل اینجاست که ما به این رفتارها عادت می‌کنیم؛ مثلاً خیلی وقت‌ها با ایده‌هایمان هم همین طور برخورد می‌کنیم.

تعریف پل آردن از ایدۀ خوب، نظری است که عملی شود. اگر عملی نشود، دیگر ایدۀ خوبی نیست و نگه‌داشتنش توجیهی ندارد.

پس بهتر است اگر ایدۀ خوبی برای راه‌اندازی کسب‌وکار، یادگیری و دیگر فعالیت‌های زندگی داریم، آن‌ها را عملی کنیم. اگر نمی‌توانیم، پس باید به عنوان ایده‌هایی غیر کاربردی به آن‌ها‌ نگاه کنیم.

این ایده‌ها را باید کنار بگذاریم تا ناخودآگاه از آن‌ها نوازش نگیریم و فکر نکنیم واقعاً با فکر کردن به آن‌ها کاری انجام می‌دهیم.

این‌گونه است که می‌توانیم یک جای خالی باز کنیم. همین جاهای خالی باعث می‌شوند به جای گذشته‌ای به‌ظاهر دوست‌داشتنی، به آینده‌ای به‌واقع دوست‌داشتنی، نزدیک‌تر شویم.

همگام شدن با گذشته‌های ناخوشایند، ریسک کردن نیست، سقوط و مرگی حتمی‌ست.

عضویت در کانال تلگرام ناهید عبدی

مطالب مرتبط

ذهن و مغز

انسان مکانیکی شاد

در فراسوی این شب تیره که مرا دربرگرفته به سیاهی مغاکی میام دو قطب برای روح شکست‌ناپذیر خود سپاسگزار خدایانم در شرایط طاقت‌فرسا نه پا

ادامه مطلب »

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *