غنائم جنگی. یکی از آن اصطلاحات دوستنداشتنی دوران درس و مدرسه است که بازماندههای جنگ را که نصیب بازماندهها میشود برایمان تداعی میکند.
وقتی پس از گرفتن تصمیمی اشتباه، سخت مشغول سرزنش کردن خودم بودم، از این اصطلاح وام گرفتم تا قدری خودم را التیام بدهم.
البته بعد از مدتی که از قضیه فاصله گرفتم و با دقت بیشتری به آن نگاه کردم متوجه شدم شاید تصمیم اشتباهی هم نگرفته بودم اما به هر حال نتیجۀ کار مطلوب و دلخواه من نبود.
بعدازآن دچار جنگی درونی شدم.
جنگی که ادامه دادن آن تنها به قیمت سوختن و از دست رفتن لحظههای حال تمام میشد و هیچ راهی برای جبران گذشته ایجاد نمیکرد.
این شد که تصمیم گرفتم از غنائم حاصل از این جنگ درونی و غوغایی که از نتیجۀ تصمیم بهجامانده بود استفاده کنم.
برگهای برداشتم و تمام آنچه برایم باقیمانده بود را نوشتم. پولی که هزینه نکرده بودم، روابطی که از دست نداده بودم، روابطی که (به درست) نساخته بودم، مدت زمانی را که خرج نکرده بودم، همه را نوشتم.
اینها را به شکل گرانقیمتترین بازماندهها و غنیمتهای جنگ درونیام نگه داشتم. تصمیم گرفتم بهترین استفاده را از آنها ببرم. تصمیم گرفتم از آنها به نفع دیگران استفاده کنم.
این کار باعث شد عذاب و حسرت ناشی از تصمیم اشتباه (یا بهتر بگویم نتیجۀ اشتباه) کمرنگتر شود. ضمن اینکه باعث شد از دست رفتن زمان حال را هم به باختهای قبلی اضافه نکنم.
در مورد آینده ما دچار ابهام هستیم. نمیتوانیم همۀ شرایط را پیشبینی کنیم. نمیتوانیم این بزرگترین لطف را در حق خودمان بکنیم که بهترین تصمیم را بگیریم؛ اما همیشه میتوانیم به جای حسرت خوردن، به جای سرکوب کردن خود یا دیگران، تصمیمی بهتر بگیریم.
تصمیم بگیریم از خودمان دفاع کنیم. از هر آنچه فکر میکردیم به دست آوردنش درست است و ارزش این تصمیمگیری را دارد.
باید از منطقی که هنوز هم فکر میکنیم درست است محافظت کنیم و به شکل دارایی و غنیمتی گرانقیمت به آن نگاه کنیم.
پیشنهاد میکنم بعد از هر تصمیم اشتباه یا بعد از مواجهشدن با نتایج نامطلوب، به جای سرزنش کردن خود یا دیگران دست به کار شوید. کنجکاوانه به دنبال بازماندهها بگردید. همۀ آنها را فهرست کنید. با آنها ارزشمندترین چیزها را بسازید و بدانید این مدل را قرار است در آینده بارها و بارها تکرار کنید.
بهشخصه سردترین آبی را که بر روی آتش خشم خودم نسبت به ندانستهها و اشتباهاتم ریختهام را در یک چیز پیدا کردم:
استفاده از غنیمتهای جنگ درونیام برای ساختن ارزش و دارایی برای زندگی دیگران.
7 پاسخ
سلام ناهید عزیز. چقدر این پست زیبا بود و چقدر به دل من نشست.
شاید به خاطر اینکه در چند ماه گذشته، من هم چنین شرایطی رو تجربه کرده بودم. طوفانی در زندگی من به وجود اومده بود و همه چیز رو خراب کرده بود و من به شدت ضعیف شده بودم.
سرانجام تصمیم گرفتم با اون چیزهای اندکی که برام مونده بود دوباره همه چیز رو از نو بسازم…..
امروز با خوندن این مطلب فهمیدم اون چیزهایی که برام مونده بود مثل غنیمت های جنگی بودند.
و این مقطع شاید برای هر کدوم از ما پیش بیاد، اما اون چیزی که مهمه اینکه که دوباره بلند بشیم و حرکت کنیم.
باز هم سپاسگزارم ناهید عزیز
سلام لیلای نازنینم
چقدر خوشحالم که این پست به دردت خورد همون طور که تجربۀ تلخش برای خودم خیلی راهگشا بود.
مرسی که هستی.
سلام
متن گیرایی بود… به خصوص آخرش که میگید به جای سرزنش کردن خود دست به کار شوید
خسته نباشید
مرسی که وقت گذاشتی و پست رو خوندی حامد جان
موفق باشی
سلام
خیلی برام جالب و آموزنده است.
دیدگاه جالب و مثبتب به این موضوع دارید. تصمیم گرفتم من هم نسبت به تصمیمات اشتباهم -البته بیشتر تصمیمات احساسی – چنین نگرشی داشته باشم تا کمتر آزارم بدهد. و بتوانم به قول شما از غنایمش استفاده کنم.
سلام
خوشحالم که براتون آموزنده بود.
البته اگه دقیق تر بخوایم بگیم، تمام تصمیمات همۀ ما احساسی هست (اگه خواستید بیشتر راجع بهش بخونید به کتاب جنبۀ مثبت بی منطق بودن نوشتۀ دن اریلی مراجعه کنید).
ممنون برای لطف و محبتتون
چند وقتی است که بدنبال بحث تصمیم گیری و اشتباه در بحث تصمیم گیری در حال مطالعه هستم مطلب شما در عین سادگی بسیار اثر گذار و کلیدی به نظرم آمد
از اینکه داشته هایتان را به اشتراک میگذارید از شما سپاسگذارم
در صورتی که کتابهای خوبی در زمینه تصمیم گیری مشناسید خوشحال میشوم به من هم معرفی کنید