

پیشنوشت: اینها را برای خودم نوشتم و چند وقت یکبار به آنها نگاه میکنم تا ببینم حسابم چقدر پر یا خالیتر شده است. و به همین دلیل است که فکر میکنم هیچکس به قدر خود آدم نمیتواند بفهمد چقدر ثروتمند یا فقیر است.
اگر انتخاب کردهای همصحبتی نداشته باشی تا اینکه از ترس تنهایی تن به هر محفلی بدهی، به قدر تنهاییهایت ثروتمند هستی.
اگر حرفهای زیادی داری که انتخاب کردهای نزده باقی بمانند تا اینکه در شلوغی کجفهمی دیگران گم و گور شوند، بهاندازۀ حرفهای نگفتهات ثروتمندی.
اگر ترجیح میدهی امروز ببازی به قیمت اینکه از قِبل باخت ظاهری تو افراد زیادی پیروز شوند، بهاندازۀ بازنده بودنت ثروتمندی.
اگر عشق و احساس و روحت را ارزان نمیفروشی و برای عرضه کردن عشقت، لجاجت و سماجت و خساست و وسواس به خرج میدهی، بهاندازۀ گرانفروشیها و سختگیریهایت ثروتمندی.
ولی اگر:
نمیتوانی احساست را لای کلمات درست و مناسب بپیچی و با هر ضربوزوری آن را وارد مغز مخاطب میکنی، فقیر هستی.
وقتی برای هر تصمیم ساده ساعتها و روزها این پا و آن پا میکنی بدون آنکه چنددقیقهای وقت بگذاری و گزینهها را درست روی کاغذ پایش کنی، فقیر هستی.
وقتی نتوانی پیشرفت دیگران را ببینی و بهاندازۀ یک گام پیشرفت دنیا به قدر آن آدمها، حظ نمیکنی، فقیر هستی.
وقتی مجبوری تجربهای را چندین و چند بار تجربه کنی و از تکرار تجربیات تکراری حالت بد نمیشود، فقیر هستی.
وقتی اولویت تو به جای آراسته کردن ذهن و افکارت، ظاهرت میشود، فقیر هستی.
و مهمتر از همه اینکه:
به قدر کلمههایی که اندوخته میکنی و در جای مناسب خرجشان میکنی، ثروتمند هستی.
این قدرت کلمات است که تو را ثروتمند یا فقیر میکند. (و به قدر فهم این موضوع، ثروتمند یا فقیر هستی).
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام خانوم عبدی. من جدیداً از طریق سایت آقای «شاهین کلانتری» با شما و سایت تون آشنا شدم؛ و این اولین نظرمه.
خواستم بگم: شما هم نوشته های خیلی خوب و ارزشمندی دارید.
این نوشته شما رو من دقیق خوندم و از مفهوم کلی اش خیلی خوشم اومد و در عالم واقعیت کاملاً درسته.
طرز فکر و زاویه نگاه و دیدِ شما نسبت به مفهوم فقر و ثروت رو دوست داشتم و تو این زمینه باهاتون موافقم …
سلام دوست عزیز
خوشحالم از آشناییتون
چقدر خوب که شما هم با این نوع نگاه موفق و همراهید
موفق باشید