ناهید عبدی

عشق کور به یادگیری آموزش و کتابخوانی

فروغ فرخزاد محبوب من جایی گفته بود:

«من شعر را از راه خواندن کتاب‌ها یاد نگرفته‌ام وگرنه قصیده می‌ساختم. همین‌طور راه افتادم. مثل بچه‌ای که در یک جنگل گم می‌شود، به همه‌جا رفتم و در همه‌چیز خیره شدم و همه‌چیز جلبم کرد تا عاقبت به یک چشمه رسیدم و خودم را توی آن چشمه پیدا کردم. خودم که عبارت باشد از خودم و تمام تجربه‌های جنگل.»

 

مارسل پروست هم دربارۀ نویسندۀ محبوبش می‌نویسد:

«آرزو داشتم این اسطورۀ خرد و دانش به من بگوید در مورد شکسپیر، سانتن و سوفوکل چگونه بیندیشم. از همه مهم‌تر آرزو داشتم به من بگوید آیا با تجدید امتحان نهایی مدرسه‌ام می‌توانستم به حقیقت دست بیابم یا به نظر او بهتر است دیپلمات بشوم یا وکیلی در دادگاه تجدیدنظر.»

 

این میل طبیعی است که وقتی افکار کسی را دوست می‌داریم، مدام به سمتش کشیده شویم و بخواهیم هر چیز بزرگ و کوچکی از زندگی‌مان را در ترازوی عقل و دانش و ترجیحات او قرار بدهیم و با چشم او ببینیم، تصمیم بگیریم و زندگی کنیم؛ اما همین میل طبیعی برای بیشتر آموختن می‌تواند به آفتی برای رشد و یادگیری بدل شود. مثل شاگردی که سال‌هاست سر کلاس استادی نشسته و حظ برده و همچنان روی همان نیمکت در همان ردیف همیشگی نشسته و باز هم حظ می‌برد و اما تنها برایش همین حال خوش باقی مانده است.

تمایل به یادگیری می‌تواند حربه‌ای زیرکانه برای بی‌عملی و اهمال‌کاری باشد. ظاهری موجه دارد اما این‌قدر ضخیم است که ترس ما از دست به عمل زدن را بپوشاند.

گاهی که به دام اهمال‌کاری و بی‌عملی می‌افتیم، احتمالاً فرمول حرکت کردن را هنوز پیدا نکرده‌ایم. فرمولی که باعث شود بدون بیراهه رفتن، با سریع‌ترین حالت ممکن به سمت هدف پیش برویم. غافل از اینکه فرمول‌ها از دل انجام دادن کار بیرون می‌آیند.

همان‌طور که اول جاذبه‌ای بود تا به‌واسطۀ کنجکاوی‌ای کشف شد؛ و همان‌طور که اول یک سؤال بود تا به‌واسطۀ فکر کردن به آن فریادهای لخت و شاد حاکی از «یافتم» شنیده شد، باید چیزی در دنیای واقعی وجود داشته باشد تا بتوانیم آن را به زبان فرمول‌ها ترجمه کنیم.

آموزش دیدن صرف و آشنا شدن با فرمول‌های از پیش آماده، معمولاً برای انجام دادن کارهای خلاقانه به درد نمی‌خورند که اگر این‌طور بود بقیه هم به این فرمول‌ها دسترسی داشتند و همان را انجام می‌دادند و دیگر نتیجه را نمی‌شد بدیع و خلاقانه نامید.

عموماً برای به ثمر رسیدن کار و نیفتادن در دام اهمال‌کاری، باید به چیزی ایمان داشته باشی. ولو چیزی که در دنیای تو سرشار از معناست و در دنیای دیگری حماقتِ محض.

 

اگر موفق‌ترین افراد و کارآفرینانی که می‌شناسیم، روزی قبل از شروع کار در مورد ایده‌ای که در سر داشتند نظرسنجی می‌کردند، قطع به‌یقین درصد بزرگی از آن‌ها چه از دید مردم عادی و چه از دید متخصص‌ترین افراد، مردود می‌شدند. کارهای بزرگ و خلاقانه‌ای که ارزش انجام دادن داشته باشند، عموماً در محدودۀ فرمول‌های از پیش تعیین‌شده نمی‌گنجند. همان اندازه که به آموزش نیاز است، برای تقویت مهارت‌هایی خاص و پیدا کردن بهترین راه برای رسیدن به مقصد موردنظر، لازم است فرد از عملکرد خود یاد بگیرد. به‌عنوان‌مثال یکی از فرمول‌هایی که به نظرم می‌تواند رضایت همراه با یادگیری عمیق را در پی داشته باشد عبارت است از:

خواندن  عمل کردن  خواندن  عمل کردن

یا

آموزش دیدن  توقف آموزش  عمل کردن  آموزش دیدن  توقف آموزش  عمل کردن

 

وقتی برای مدتی این کار را انجام دهیم و تلاش کنیم تا کار به نتیجه برسد متوجه می‌شویم بیشترین حجم از یادگیری مربوط به بخش مطالعه کردن، جستجو کردن راه‌های مختلف، استفاده از تجربیات دیگران یا آموختن تئوری به هر طریقی نیست؛

یادگیری عمیق در عمل کردن اتفاق می‌افتد. وقتی شخص از خودش یاد می‌گیرد و در حوزه‌ای کاملاً عملی خودش را به چالش می‌کشد.

 

مطالب مرتبط

کتاب و کتابخوانی

جمع کتابخوانی ما

«آدم می‌تواند یک عمر زندگی کند بی‌آنکه بداند چه کتاب‌هایی وجود دارند. کتاب‌هایی که می‌توانستند تمام زندگی‌اش را مثل کف دست نشانش بدهند.» داستایوفسکی راهکار

ادامه مطلب »

3 پاسخ

  1. سلام خانم عبدی
    چقدر جالب و خوب اصل موضوع رو مطرح کردید. خودِ من بارها گرفتار این مسئله شدم و گفتم من از دیگران بهترم، چون دارم آموزش می بینم.
    اما وقتی خوب دقت کردم، دیدم که اتفاقا فقط دارم لذت می برم و بس!
    یعنی اون یادگیری عمیق اتفاق نمی افته و من بدون عمل کردن به این مرحله از یادگیری دست پیدا نمی کنم. باید از این به بعد بیشتر تلاش کنم تا کمترین دانسته های خودم رو به عمل برسونم و اون وقت به مرحلۀ یادگیری عمیق برسم.
    باز هم بابت تذکر این نکته ازتون سپاس گزارم. مانا و نویسا باشید!

  2. سلام
    ممنون برای این نوشته های زیبا.
    من با همین روش ها این روزها توانسته ام لذتی بسیار از خواندن ببرم.
    و متن زیبایی رمان نویسی شما را در سایت شاهین کلانتری خواندم و برای بسیار تاثیر گذار بود و شروع به نوشتن رمانی کردم که از خودم و از دیگران یاد بگیرم. و تجربه شیرینی است.
    ممنون می شوم اگر رمانی را معرفی کنید که با خواندن ان بتوانم درس هایی از ان در زمینه رمان فرا گیرم. بسیاری از مجموعه های اموزشی را خوانده ام به دنبال یک رمان خوب و ناب در این زمینه هستم.
    سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *