نامهای که قرار نیست پست شود
«نامههای بیمخاطب را با قلمی بی دلهره و آسانگیر مینویسم». نامههای پست نشده، برای من حکم گوش شنوا، کلیسا و پناهگاه دارند. همان نامههایی که
«نامههای بیمخاطب را با قلمی بی دلهره و آسانگیر مینویسم». نامههای پست نشده، برای من حکم گوش شنوا، کلیسا و پناهگاه دارند. همان نامههایی که
«در روشنایی نوشتههای غنی، چنان بیدار میشویم گویی هرگز نخواهیم خفت». هنر خوب نوشتن، مرتبهای بالاتر از صفآرایی کلمات است و در لمس عمیق زندگی
زمانی که دوربین عکاسی چندین برابر تعداد آدمها نشده بود، عکس نهتنها مفهوم بصری داشت که نمایانگر تکهای ناب از زندگی بود؛ شاید هم تکههای
ما گذر زمان را با سرعت یکسانی تجربه نمیکنیم. بعد از خواندن متن زیبای «مبهوت شتاب زندگی» از روز نوشتههای معلم خوبم محمدرضا شعبانعلی، کنار
قسمت اول «قبل از هرکسی، در رفتار با خودم باید اصول اتیکت را رعایت کنم.» از رعایت اصول درست رفتاری با دیگران زیاد میشنویم. با
یکی از دغدغه های جدی و همیشگی من در تدریس، این مسئله است که “چند گام تا اصیل بودن فاصله دارم؟” وقتی از باورها و
آغاز حضور جدی من در دنیای یادگیری، آموزش و کسبوکار، به زمان ورود به دانشگاه برمیگردد.
من با رشتۀ مهندسی عمران وارد دانشگاه شدم. در رشتۀ مدیریت ادامه تحصیل دادم و پایان حضور من در دانشگاه به تحصیل در رشتۀ DBA از دانشگاه تهران برمیگردد.
در کنار تحصیل، با شرکتها و مؤسسات مختلف همکاری داشتهام و ….