«ارزش و اعتبار متعلق به مردی است که با صورتی پوشیده از گرد و غبار، عرق ریز و خونآلود میانۀ گود ایستاده است، کسی که دلیرانه مبارزه میکند، اشتباه میکند، بارها و بارها شکست میخورد؛ چراکه هیچ تلاشی بی اشتباه و شکست نیست.
اعتبار از آن کسی است که برای انجام دادن کاری که باید انجام شود مبارزه میکند؛ کسی که خود را وقف هدفی ارزشمند میکند. کسی که در بهترین حالت در پایان کار قدر تلاش خود را میداند و در بدترین حالت، اگر هم شکستخورده باشد، دستکم میداند که با تمام توان شجاعت ورزیده است».
«قسمتی از سخنرانی تئودور روزولت در دانشگاه پاریس»
و من فکر میکنم نهایت شجاعت ورزی آن است که سخت تلاش کرده باشی بدون آنکه بخواهی در قالب یک قهرمان ظاهر شوی. هدف اصلی این است که بهترین کاری را که از عهدهات برمیآید انجام دهی نه اینکه انتظار کاری قهرمانانه و خیلی فراتر از خود امروزت داشته باشی.
خیلی وقتها قهرمانبازی نوعی بازی فرسایشی است. تو تلاش میکنی در جایگاهی قرار بگیری که با اکنون تو خیلی متفاوت است. ممکن هم هست با قهرمانبازی به آن جایگاه برتر برسی اما به فرسایشی که در مسیر تجربه میکنی اصلاً نمیارزد.
خیلی وقتها میشود از ناکامل بودن خودمان لذت ببریم. حتی از اشتباهات مهلکی که میکنیم و خطاهایی که انجام میدهیم. وقتی سعی نمیکنیم پوستۀ یک قهرمان را به تن خود بکشیم و لذت بردن را محدود به نقاب ظاهری این قهرمان نمیکنیم.
همان نقابی که چهرۀ واقعیِ زیر آن اغلب اوقات ناامید و نازیباست.
بگذار وقتی به قهرمان خودت تبدیل میشوی، خودت بیشتر از هر شخص دیگر متعجب شوی. همیشه برای بهتر بودن و بیشتر شدن تلاش کن. با تمام توانی که از خود سراغ داری؛ اما به دنبال برچسب زدنهایی از جنس فداکاری و قهرمانی نباش.
وقتی این اتفاق میافتد تلاشهای تو برایت یادآور خلق یک ارزش است و ممکن است تصور این تلاشها برای دیگری تداعیگر چهرۀ قهرمانان باشد.
برای قهرمان بودن گاهی لازم است خودت را بستهبندی کنی و روی بعضی افکار قهرمان طلبانهات خط قرمز بکشی و بگذاری گوشهای خاک بخورد.
همان افکاری که اجازه میدهد از درون برَنجی تا چهرهای موجه در جمع داشته باشی. همان که تو را آماده میکند دل دیگران را به قیمت رنجیده کردن دل خود به دست آوری.
با قهرمان بودن ممکن است خودت را فراموش کنی تا بتوانی مدام خوبیهای دیگران را به خودت یادآور باشی؛ و آن وقت است که حوصلۀ دمی خلوت کردن با خودت را از دست میدهی.
قهرمانان گاهی بزرگان کوچکی هستند که پشت ظاهر فریبنده و مورد تحسینشان، تصویری کوچک و شکننده و رنجکشیده از خود دارند.
همیشه همۀ چیزهای خوب بهواقع خوب نیست. به همین دلیل است که خیلی وقتها معمولی بودن لذتبخشتر و راضیکنندهتر از قهرمان بودن است.
میتوانی از لذتِ خودت بودن به قهرمانی برسی اما نمیتوانی از جایگاه مرتفع قهرمانی ناشاد و از خود گذشته، پایین بیایی و به لذتهای معمولی زندگی رضایت بدهی.
سخت است چون این کار یکجور قهرمانی ناخوشایند میخواهد.
2 پاسخ
سلام خانم عبدی جان.
من مدتی هست از طریق سایت جناب شاهین کلانتری با سایت شما آشنا شدم . واقعا از خودندن مطالبتون لذت میبرم.
پیروز و پاینده باشید.
سلام صبای ناز
مرسی عزیزم
خوشحالم اینجا هستی