یک ارتباط سالم، رابطهای است که طرفین در ترجیحات هم حل نمیشوند بلکه افکار یکدیگر را به رسمیت میشناسند.
رسمیت بخشیدن به خواستهها، نه در دنیای هر یک از طرفین، بلکه در دنیای سومی امکانپذیر است که در کنار هم ساخته میشود تا شفافیت و زلالی شخصیتها در آن، نمود پیدا کند.
مدار کردن، ایجاد این فضای مشترک برای پرسههای آزاد افکار است بدون آنکه دست و پای ترجیحات فرد، مدام به خواستههای دیگری گیر کند.
غالباً آموزش احساسات ندیدهایم و از اجتماع به آدمها نرسیدهایم، همواره تلاش کردهایم از آدمها به خودمان برسیم. اینگونه است که مدارا کردن برایمان حکم شکست دارد.
تجربۀ یک زیست مطلوب، با فعل پذیرش آغاز میشود. همان چیزی که باعث میشود عقاید دیگری در باتلاق ترجیحات ما فرو نرود و خفه نشود بلکه اجازۀ جولان دادن داشته باشد.
فضای بستۀ افکار، بوی نا و کهنگی و سلطه میدهد. مدارا در فضایی آزاد امکانپذیر است تا به قول سهراب اندیشه بتواند هوایی بخورد.
ما در آزادی عمل، خود ابرازی بهتری داریم. وقتی فضا را برای هم تنگ میکنیم، شیرۀ خواستگاه واقعیمان کشیده میشود و تنها چیزی که باقی میماند تفالهای بهدردنخور است.
فضای باز ارتباطی یعنی جریان خیالات و ترجیحات فضایی برای روان شدن بیقید داشته باشد.
هویت ما در سایۀ بیهویت کردن دیگران شکل نمیگیرد، فلج میشود.
پینوشت: عنوان این متن را از کتاب عنوان کتاب محمد مختاری وام گرفتهام.