دنیا پیش میرود و آدمهای اطرافت هم همین طور.
و تو خیلی از اوقات مجبوری خودت را به آنها برسانی.
قضیه وقتی سخت میشود که دیررس باشی. دیر تطبیق پیدا کنی یا دلت نخواهد خودت را با شرایط جدید وفق بدهی.
آن وقت است که از دیررس بودن رنج میبری.
جایی میخواندم که یکی از دشوارترین کارهایی که یک نویسنده انجام میدهد، تنظیم سرعت نوشتن خود با سرعت خواندن مخاطب است.
من آن را اینگونه ترجمه میکنم:
نویسندۀ حرفهای نویسندهای است که بهموقع پیامش را میرساند. پیام او نه دیررس است نه زودرس.
اما مواقعی در زندگی هست که دلت میخواهد زمین و زمان عبور کند و تو را جا بگذارد.
من بارها در این موقعیت بودهام. بارها دیر رسیدهام.
اما اغلب به این نتیجه هم رسیدهام که دیر رسیدن ولو به اختیار و انتخاب خود، نوعی درجا زدن است.
نوعی فرار کردن از بازی روزگار. نوعی تنهایی خودخواسته به بهانۀ دوری از واقعیتی که کامل را تو را بلعیده و در خود حل کرده است.
بارها با خودم فکر کردهام اگر این کارها نشد، اگر این روش هم جواب نداد، اگر این کتاب به سرانجام نرسید، اگر این مشکل حل نشد؟
اما وقتی تصمیم گرفتم زود برسم با خودم گفتم که اگر هیچکدام هم نشد، بعدی را امتحان میکنم.
این نگاه را وامدار اطرافیانی هستم که اغلب اوقات خودشان را زود به تغییرات میرسانند.
آدمهای زودرسی که از مشکلات جلو میزنند تا احاطۀ مسائل آنها را آشفته و پریشان نکند.
آدمهای زودرس آنهایی هستند که وقتی دیگران راه میروند، میدوند؛ وقتی دیگران سرگرم خوشگذرانی هستند، کار میکنند؛
وقتی دیگران همپای تعجب و ترس و خندۀ عوام جامعه میشوند، خود را قدری بالا میکشند و از زاویۀ جدیدی دنیا را نگاه میکنند.
آدمهای زودرس به جای اینکه همواره از تغییر اوضاع و شرایط شوکه شوند، با اعمال به هنگام خود روزگار را شگفتزده میکنند.
عوام بعدها مینشینند و مهر تأیید بیخاصیتشان را روی کارهای آنها میزنند. همان کارهایی که وقتی دلمشغولیهای سطحی خودشان را داشتند، آنها را نمیدیدند یا غلط میدانستند.
اینجاست که میفهمم گاهی اوقات هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است.
چون وقتی دیر میرسی، محکوم به برانداز کردن فرصتهایی خواهی بود که از دست دادهای و باید جایی بین عوام پیدا کنی و پا به پای آنها افسوس بخوری و گله کنی و پشیمان باشی.
اما اگر فرصتی از دست برود و به آن نرسی، میتوانی آن را به یادگیری تبدیل کنی؛ به عقبتر برگردی و با شتاب بیشتری به سمت فرصت تازهای حرکت کنی که خودت آن را تعریف میکنی.
6 پاسخ
خیلی خوب بود.👌👌👌
ممنون از ایده های و زاویه دید هایی که می دید و ما را متامل و در نهایت متحول می کنید. شما از تاثیرگذارترین افراد در زندگی من هستید.
ممنون از لطفتون امیربهادر جان
خوشحالم که نوشتههام یه جایگاه کوچیک تو دنیای ذهنیتون داشته باشه و کمککننده باشه.
همراهیتون خیلی ارزشمنده برام .
موفق باشید
از شما متشکرم که با انتشار مطالب مفید به دیگران کمک می کنید
منم از شما ممنونم که همراهی میکنید و دلگرمی برای بیشتر نوشتن هستید.
موفق باشید دوست عزیز
سلام
مقاله تون عالی بود .
سپاسگزارم