ناهید عبدی

دفتر نقد من | روشی برای تمرین تفکر نقادانه

1

یکی از معیارهای من برای خریدن کتاب، اسم مترجم است.

حتی اگر موضوع کتاب برایم جذابیت چندانی نداشته باشد، اگر نام یکی از مترجمان کاربلد و مطرح را روی جلد ببینم، به‌احتمال‌زیاد کتاب را می‌خرم به دو دلیل:

اغلب اوقات اعتماد کردن به انتخاب مترجم، برایم نتایج خوبی دربرداشته است. مترجمی که قدر و قیمت کارش را می‌داند و در این وادی خوش درخشیده است، کمتر پیش می‌آید اعتبارش را با انتخاب کتابی غیر خوب زیر سؤال ببرد.

دلیل دوم هم اینکه فارسی‌نویسی و درست‌نویسی را می‌شود از کار این مترجمان یاد گرفت.

 

با این نگاه، دیروز کتاب‌های زیاد و خوبی خریدم و امروز که به تعدادی از آن‌ها ناخنک زده و خواندمشان، می‌توانم اعتراف کنم که چند صفحۀ ابتدایی برخی از این کتاب‌ها که توسط مترجم نوشته شده، از متن اصلی کتاب آموزنده‌تر، دل‌نشین‌تر و خواندنی‌تر است.

 

2

پختگی کلام و پختگی قلم یک فرد، ازجمله موضوعاتی است که نه اتفاقی رقم می‌خورد و نه می‌شود آن را به‌سادگی به شرایط بیرونی و در برهه‌ای خاص از زمان اختصاص داد.

اغلب اوقات، دست‌نوشتۀ زیبایی که از یک فرد می‌خوانیم، کلامی که از او می‌شنویم و یا هر محتوای کوتاهی که با آن مواجه می‌شویم، برشی است که از یک ذهن ساختاریافته به نمایش گذاشته شده است.

اغلب اوقات، در پسِ چنددقیقه‌ای کلام پختۀ یک فرد، ساعت‌ها و روزها مطالعه و تلاش برای درونی کردن مطالعات وجود دارد.

در پسِ یک دست‌نوشتۀ گیرا و پرمغز، سال‌ها تجربه و آزمون و کوشش برای بیشتر شدن و بهتر دیدن و بیشتر فهمیدن نهفته است.

خیلی وقت‌ها، در پسِ یک حرف تروتازه‌ای که از یک فرد می‌شنویم، هزاران حرف هست که یا مجالی برای بیان آن‌ها نبوده یا دلیلی.

 

3

همۀ این‌ها را گفتم که به حقیقتی ساده و این‌قدر پیش‌پاافتاده اشاره کنم که گاه زحمت تأمل کردن درباره‌اش را به خودمان نمی‌دهیم:

·         ما برای بیان حرف‌های تازه

·         برای تجربۀ متفاوت زندگی

·         برای شکل دادن به گفتگوهای جذاب‌تر

·         برای بیان کلامی ارزشمند و تولید محتوایی مفید

نیاز داریم تا سواد نقد کردن خود را بالا ببریم.

برای این منظور، من از یک راهکار ساده استفاده می‌کنم.

4

به گمانم برای نقد کردن، نظر دادن، صاحب‌سلیقه بودن و تولید محتوای پرمغز و انتشار عمومی آن، نیاز است تا ساعاتی در خلوت، برای پرورش سواد نقد خود زمان بگذاریم.

من این کار را با یک دفتر ساده انجام می‌دهم.

اسم این دفتر را «دفتر نقد من» گذاشته‌ام.

همان‌طور که پیش‌ازاین هم در مطلبی با عنوان «راهکارهایی برای تولید محتوای متمایز» به آن اشاره کردم، چنین کارهایی را انجام می‌دهم:

 

در این دفتر از محتوایی که به‌تازگی با آن مواجه بوده‌ام می‌نویسم.

این محتوا هر چیزی می‌تواند باشد:

·         فیلمی که جدیداً دیده‌ام

·         مقاله‌ای که خوانده‌ام

·         پادکستی که به‌تازگی گوش‌داده‌ام

·         تبلیغی که دیده‌ام

·         وب‌سایتی که با آن آشنا شده‌ام

و یا هر محتوای دیگری که به نحوی با آن مواجه شده‌ام و بر من تأثیر گذاشته است.

 مهم‌ترین بخش‌هایی که برای خودم تعریف کرده‌ام، این‌ها هستند:

 

·         تاریخ روز

·         عنوان محتوا

·         خلاصه‌ای از محتوا و تشریح کلیات محتوا

(به‌طوری‌که حق مطلب را کاملاً ادا کند و در مراجعات بعدی، بتواند جزئیات را تا حد ضروری، به من یادآوری کند.)

·         نقد من به این محتوا

(توضیح می‌دهم که آیا این محتوا به نظرم خوب است یا نه؟

اگر خوب است چرا و اگر آن را نمی‌پسندم چرا؟

چنین محتوایی یادآور چه موضوعات مشابه و غیرمشابه دیگری برای من است؟

درهرصورت دلایلی برای نظرم می‌نویسم و آن را با جزئیات بیان می‌کنم.)

·         تأثیری که از این محتوا می‌گیریم

(در این بخش سعی می‌کنم ارتباط موضوع محتوا را با بخش‌های مختلف زندگی شخصی‌ام پیدا کنم و راجع به آن توضیح بدهم. بررسی می‌کنم که این محتوا را به کدام بخش‌های زندگی‌ام می‌توانم ربط بدهم و چه تغییراتی را به‌واسطۀ آن می‌توانم ایجاد کنم.

تلاش می‌کنم تا چرایی و دلایل تأثیرگذاری محتوا را بنویسم. دربارۀ دامنۀ این تأثیرات بنویسم و بگویم که چنین دامنه‌ای در چه محدوده‌ای از زمان و مکان کشیده شده است؟)

·         نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

(سعی می‌کنم کل محتوا را در قالب چند کلمه، یک جمله یا حداکثر چند پاراگراف کوتاه، توضیح بدهم و کل مطالب بیان‌شده در بخش‌های قبلی را در موجزترین شکل ممکن جمع‌بندی کنم.

این نتیجه‌گیری کمک می‌کند تا کلیت محتوا برایم شفاف شود درحالی‌که تصویری روشن از ابعاد مختلف ذهنم برای شخص خودم آشکار می‌شود.)

5

نوشتن از موضوعات مختلف و در طول زمان به شکل متوالی و پیوسته در این دفترچه کمک می‌کند تا پی ببریم به:

·         میزان دانش و اطلاعاتی که دربارۀ موضوعات مختلف داریم.

·         نظر و نقد شخصی خود و مختصات فکری که در آن ایستاده‌ایم.

·         جهان‌بینی و عینکی که با آن دنیای پیرامون را تماشا می‌کنیم.

·         ارتباط و همبستگی‌ای که بین موضوعات مختلف می‌تواند وجود داشته باشد.

·         سطح سواد خود در زمینۀ نقد کردن موضوعات مختلف

 

و مجموعۀ این‌ها باعث می‌شود تمرین کنیم تا در طول زمان سلیقۀ محتوایی خود را ارتقا بدهیم و بتوانیم نگاهی چندجانبه و درست به موضوعات مختلف داشته باشیم. با این کار از نگاه تنگ‌نظرانه، سوگیری شده و محدود به دانسته‌های تاریخ انقضا گذشته فاصله می‌گیریم.

مطالب مرتبط

2 پاسخ

  1. سلام!
    بنده بارها از طرق مختلف به اهمیّت درست‌خوانی، مطالعۀ مؤثر و همراه با این‌دو، تفکّر نقّادانه پی‌برده‌ام. از آن‌جایی که تمام این‌ها _علی‌رغم مطالعۀ ناچیزی که در این زمینه‌ها داشته‌ام_ از حوزه‌های موردعلاقه‌ی من هستند و چندمرتبه‌ای نیز سعی بر این داشتم که بسته به میزان تأثیری که یک کتاب، پادکست و یا جستار روی من گذاشته نقد و خلاصه و تحلیل بنویسم. امّا همیشه جای یک‌سری مثال ملموس و همه‌جانبه که توانسته باشد به بیشتر ملاک‌ها و معیارهای مذکور توسط شخص شما و آموزه‌های دیگری که مبنی بر چگونگی مطالعۀ توأم با تفکر عمیق وجود دارد، جامه‌ی عمل پوشانده باشد، خالی است. گاهی اوقات (به‌جای مطالعۀ چندین‌بارۀ مفاهیم) بررسی چند مثال و نمونه، سطح فراگیری و اثربخشی یک‌سری مفاهیم به‌ظاهر پیچیده را به مراتب افزایش می‌دهد. لذا از شما خواهشمندم درصورت امکان و در اسرع وقت، یک یا چند نمونه از نقدهایی که نوشته‌اید را با ما به اشتراک بگذارید تا ما سعی کنیم موارد مهمی را که باید در نوشتن هرگونه نقد و یا تحلیل به آن‌ها توجه کنیم، بهتر یاد بگیریم.
    ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *