سهمِ کشوی میزها، سطلهای زباله و مخفیگاههایی به گنجایش برگههای کاغذ یا فایلهای نوشتاری ذخیره شده در یک کامپیوتر، از آثار بزرگ و ماندگار، کمتر از سهمِ کتابخانهها و مراکز توزیع و انتشار آثار نیست.
بسیارند افکاری که در پستویی تولید میشوند و در تاریکیهای پشت صحنه عمر کوتاهشان به پایان میرسد بیآنکه چشمان خوانندهای کنجکاوانه و مشتاقانه دنبالشان کرده باشد.
شاید دلیلش این باشد که ارائه کردن بهاندازۀ تولید کردن، نیازمند مهارت است.
قابلیت منتشر کردن کم از توانمندی تولید کردن ندارد و میشود گفت حتی به خودباوری بیشتری نیازمند است.
سخت، گاهی تلخ و شاید عجیب باشد که برای مهارتمند شدن در برخی حوزهها، جز از همان حوزه و از همان موضع نمیشود آغاز کرد.
مثل یادگیری مهارت نوشتن که جز با نوشتن و بیشتر نوشتن امکانپذیر نیست.
مثل مهارت کتابخوانی که جز با ممارست در خواندن و تعهد به مطالعۀ مدام تقویت نمیشود.
مثل فروش که جز با بیشتر فروختن فراگرفته نمیشود.
ارتباط را هم جز با برقراری ارتباط بیشتر و بهتر نمیتوان آموخت.
اما هر ارتباطی باعث تقویت مهارت گفتگو نمیشود.
برای این منظور، ما به ارتباطاتی واقعی با آدمهایی واقعی نیازمندیم.
ما به ارائه کردن افکار و ایدههای خود نیازمندیم.
و بهترین شیوۀ ارائه، حضور در فضای دیجیتال و ارائه کردن از طریق رسانههای تحت وب است.
امروز هرکسی که رسانهای دارد، قدرت ساختن ارتباطاتی گسترده را دارد و بهتبع این امکان را دارد که مراودات بیشتر و بهتری را با افراد مختلف داشته باشد و از این طریق روی تقویت مهارت ارتباطی خود وقت بگذارد.
ارتباطات ما محدود است.
هراندازه هم دوستان و همکاران زیادی داشته باشیم، در قیاس با دنیای دیجیتال، بازهم ارتباطاتی بسیار محدود داریم. ارتباطات دیجیتال میتواند گسترهای به وسعت قارههای مختلف برایمان بسازد. پس هوشمندانه است که از چنین امکانی برای ساختن ارتباطات هر چه بیشتر و بهتر کمک بگیریم.
راهاندازی یک وبلاگ یا وبسایت یا فعالیت در شبکههای اجتماعی، اولین گزینه برای ساختن چنین ارتباطاتی است.
بعد از راهاندازی این رسانه، نیاز به خوراک فکری و محتوایی برای پر کردنش احساس میکنیم.
کلنجار رفتن برای تولید محتوای مؤثر است که روی تقویت مهارت ارتباطی ما تأثیر مثبت میگذارد.
وقتی متعهد میشویم در رسانههایی که داریم هر روز محتوایی درخور و ارزشمند تولید کنیم، عضلات فکری خود را برای مواجه شدن با دیگران تقویت خواهیم کرد.
گذاشتن محتوایی مثل جملات بزرگان، اخبار یا گفتن از کلیشهها، محتوایی کارآمدی برای تقویت مهارت گفتگو نیست. ما نیاز داریم تا فکر کنیم و با فکر کردن است که در این مسیر رشد گام برمیداریم.
اگر قرار است محتوای منتشر شده گردآوری مناسبی از محتوای دیگران باشد هم بهتر است حجم محتوایی که خود تولید میکنیم بیشتر از محتوای گردآوری شده باشد.
مثلاً اگر از کتابی حرف میزنیم یا جملهای را از دیگران نقل میکنیم، بهتر است نظر، دیدگاه و افکار خود را دربارۀ این محتوا بیان کنیم و حجم محتوای شخصی را به نسبت محتوای گردآوری شده بیشتر کنیم.
با هر روز تولید و نشر محتوا، ذهن خود را برای فکر کردن، برای ایدهپردازی و برای شکار ایدهها تحتفشار قرار میدهیم و این همانجایی است که رشد آغاز میشود.
ما برای بهتر حرف زدن، برای برقراری ارتباطات فکری، بیش از هر چیز به افکاری منسجم نیازمندیم. این افکار یک باره به ذهن خطور نمیکنند بلکه در طی زمان تقویت میشوند.
با هرروز حضور داشتن، تولید فکر و منتشر کردن آن، یاد میگیریم:
چطور فکر کنیم،
چطور افکار را به کلمه تبدیل کنیم،
چه کلماتی برای ارتباط با مخاطب بسازیم،
و در گفتوشنودی که بین ما و مخاطب شکل میگیرد به چه موضوعاتی بپردازیم.
تا وقتی ارائه نمیکنیم، افکار ما در خلوت رو به کهنگی میگذارند.
ارائه کردن است که فکر را تازه میکند و بهانهای میشود برای اینکه به فرد خلاقتری تبدیل شویم.
تماشا کنید: