داشتم داستان «مسخ» نوشتۀ کافکا را میخواندم.
داستانی که در همان صفحۀ اول، شخصیت اصلی مسخ و تبدیل به یک سوسک میشود.
بعدازاین دگردیسی تنها نگرانیاش این است که به نحوی از تخت پایین بیاید و سر ساعت به اداره برسد.
من بخشی از داستان را به این شکل میفهمم:
کافکا به شیوهای برای دریافت جهان اشاره میکند. شیوهای که خیلی از ما بدون اینکه به آن توجه کرده باشیم هرروز درگیرش هستیم.
زندگی بسیاری از ما خلاصه میشود در وظایفی که از قبل تعریف شده و خودمان را محکوم کردهایم تا هرروز که چشم باز میکنیم به آنها بپردازیم.
این شیوۀ زندگی تنها متوجه کارمندان نیست. اتفاقاً بسیاری از کارآفرینان درگیری بیشتری با این شیوه از زندگی دارند.
کارمند بودن بههیچعنوان بد نیست همانطور که کارآفرین بودن بهخودیخود ارزشمند نیست.
آنچه مشکلساز است نگاه کردن به جهان با دیدۀ متابعت است.
آنچه مشکلساز است، دوری کردن از خلاقیت و چسبیدن به زندگی تکراری روزانه است.
کار کردن بخشی حیاتی و مهم از زندگی ماست اما بخشی که قرار است در خدمت «زندگی کردن» باشد.
اگر در بخشی از زندگیمان فضایی باز نکنیم و در آن دست از متابعت برنداریم، میپوسیم و از درون میمیریم. مثل:
· فضایی برای پرداختن به هنر
· فضایی برای خواندن کتابهای درخشان تاریخ
· فضایی برای ارتباط برقرار کردن با افرادی که تحسینشان میکنیم
· فضایی برای گوش دادن به موسیقیهای درخشان دنیا
· فضایی برای حرف زدن با کسانی که همکیش و همفکر ما هستند
· فضایی برای دیدن زیباییهای جهان
· و فضایی برای خلق یک اثر، خارج از چارچوبهای کاری.
نگرش «همواره کارمند بودن» خطرناک است نه خود کارمند بودن.
این نگرشی است که یک کارآفرین هم میتواند به آن دچار شود وقتی هرروز را میخواهد مثل روز قبل و با همان سطح از فکر سر کار حاضر شود و در چارچوبهایی که پیشازاین تعریف کرده عمل کند.
هیچ موفقیت بزرگی درنتیجۀ برقراری تعادل بین کار و زندگی به دست نیامده است. برای موفقیت در زمینۀ کاری، محکومبه این هستیم که تعادل کار و زندگی را به هم بزنیم و وزنۀ زندگیِ کاری را سنگینتر کنیم. این هم بهخودیخود بد نیست.
خطر اینجاست که در این شلوغی، تجربۀ یک زندگی خلاقانه را از دست بدهیم.
زندگی خلاقانه یعنی زندگیای که با فراهم کردن ابزارهایی مثل آنچه در بالا گفته شد، خودمان را به ایجاد احساس خوب دعوت کنیم و بدانیم که قادر به شکستن چارچوبهایی هستیم که تا به حال تعریف کردهایم و طور دیگری عمل کنیم.
خوب است هرازگاهی از خط بیرون بزنیم و با فراغت از کار، برای شکل دادن به یک زندگی خلاقانه و متفاوت تلاش کنیم.
پیشرفت کاری درنتیجۀ چنین تغییری در فضای خارج از کار راحتتر حاصل میشود.
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
مسخ در کارمندی خیلی گسترده تر است
کارآفرینی تو کشور ما جواب نمیده