بسیاری از اصول و قواعد برای یادگیریهای عمیق، توجه و تمرکز بر موارد سطحی و عادی زندگی هستند. یکی از آنها، تردید کردن است.
برای بهتر یادگرفتن گاهی لازم است به دانستههای قبلی خود تردید کنیم.
اما بسیاری از ما به تهماندۀ داشتههای خود چسبیدهایم و رهایشان نمیکنیم. روشن است نمیخواهیم چیز جدیدی درونمان روشن شود.
محدود بودن به ما احساس امنیت میدهد. گاهی این قدر محدود میشویم که از هر طرف میرویم، به یکی از داشتههای قبلیمان برخورد میکنیم.
کریستین بوبن در مورد آثار هنری گفته بود: بعضی آثار با تو تا خانه میآیند، بعضی را تا راهپله هم همراهت میآوری، بعضی را داخل آپارتمانت میبری، بعضی را شب با خود به بستر خواب میبری و بعضی را تا رؤیاهایت هم میبری.
حرفهای جدید و دانش جدید هم از این جنس هستند. گاهی جلوی آنها، مانعی از یقین میچینیم و راه عبورشان را به درونمان میبندیم.
گاهی میشنویم تا فراموش کنیم.
بعضی نگاه میکنند تا بهیقین بیشتری از آنچه میدانند و در ذهن خوددارند، برسند. بعضی نگاه میکنند تا یاد بگیرند، تغییر کنند و از داشتههای جدیدشان، مبهوت شوند.
مقاومت در برابر تردید کردن، بهنوعی مقاومت در برابر تغییر کردن است.