چطور برخی افراد از فروش محصولات ناملموس و دیجیتال ماهانه درآمدهای باورنکردنی دارند؟
آیا واقعا با تبدیل دانش به عمل میتوان به درآمد بالایی حاصل از فروش محصولات ناملموس رسید؟
واقعیت این است که یکی از مزایای علم همین است. علم، کار کردن روی خیلی چیزها را سادهتر کرده و خیلی از اهداف و خواستهها را عملیتر.
البته که در کنار افزایش دانش، بکارگیری و قدرت اجرا کردن ایدهها باید وجود داشته باشد وگرنه دانستهها میتوانند خود بزرگترین مانع ما برای رشد باشند.
فروش یک کالای فیزیکی و ملموس الزاما سادهتر از فروش محصولات ناملموس نیست. شما برای فروش محصولی دیجیتال مثل یک دورۀ آموزشی، نیاز دارید تا مسیر را تا حد امکان برای خود شفاف کنید و هر اقدامی را ملموستر تعریف کنید. بعد از این شفافسازی، اینجا هم مثل بازار فروش محصولات فیزیکی، به متغیرهایی مثل شناخت بیشتر کار و بازار، اقدامات باکیفیت، هدفگذاری درست، ایجاد راههای ارتباطی و برندسازی نیاز دارید.
در ادامه به بررسی متغیرهای و ارائۀ راهکارهایی برای فروش و بازاریابی میپردازم که میتوانند در ایجاد فروش بیشتر مؤثر باشند:
1
تأثیر آگاهی در فروش: فروشهای اول را ساده کنید
مشتری باید بتواند با کمترین ریسک و کمترین مقاومت محصول، شما را خریداری کند.
کسی محصولی را نمیخرد مگر اینکه به جنبهای از محصول اعتماد کرده باشد؛ پس راه اعتمادسازی را برای مخاطب باز کنید. اجازه دهید با استفاده از محصولات رایگان شما، طعم خدماتتان را بچشد. محتوای رایگان به مخاطب این فرصت را میدهد که خدمت شما را در عمل و به شکلی ملموس ببیند، وعدۀ شما را در دنیای واقعی امتحان کند و در قدم بعد عضو لیست ایمیل شما شود، خریدهای بیشتری کند یا اقدامات موردنیاز شما را انجام دهد.
2
تأثیر فروش پلهای: ساختار محصولات دیجیتال را طوری بچینید که مشتریان راضی قبلی برگردند و مجدد از شما خرید کنند
مشتری را در وسط راه رها نکنید. همیشه برنامهای برای تکرار تعاملات پیشین با او داشته باشید. هر مرتبه که محصولی ارائه میکنید یا خدمتی عرضه میکنید و یک پله زندگی مشتری را به واسطۀ آنها بهبود میدهید، با خودتان بگویید ممکن است مشتری در قدم بعد به چه چیزهایی نیاز داشته باشد؟ چگونه و با ارائۀ چه محصول یا خدمتی میتوانم این نیاز ر ا برآورده کنم؟
3
تأثیر تمرکز بر خدمت: روی معامله تمرکز نکنید روی پرورش رابطه متمرکز باشید.
روی فروش تمرکز نکنید روی ارائۀ خدمات بیشتر متمرکز باشید. نمیتوانید مدام انتظار داشته باشید اقدامی از طرف مشتری شما انجام شود در حالی که خودتان کار خاصی انجام نمیدهید.
فروش محصولات رایگان و کم ریسک را باکیفیتتر کنید. کاری کنید حس خوب ایجاد شده از فروش این محصولات، ترغیبکنندۀ اقدامات بعدی مشتری باشد.
4
تأثیر توجه به سلایق بازار: محصولات مختلفی در سبد خود داشته باشید
هر محصولی هر اندازه هم باکیفیت نمیتواند نیاز تمام بازار هدف شما را برآورده کند. بهتر است محصولاتی از جنس متفاوت در سبد خود داشته باشید و امکان انتخاب را برای مشتری فراهم کنید. بهتر است این محصولات به هم مرتبط باشند و این قدر زیاد نباشند که مشتری را دچار سردرگمی یا ابهام کنند.
5
تأثیر ابعاد محصول در فروش: سرمایهگذاری را همزمان با رشد بیشتر کنید
اگر سرمایۀ زیادی در کار بگذارید و محصولاتی متنوع تولید کنید که هزینۀ تمام شدۀ بالایی برای شما دارند، زیر فشار فروشی که در ذهن شما ایجاد خواهند کرد له میشوید. ضمن اینکه در ابتدای کار و بدون برندسازی آگاهانه، چنین انتظاری اصلا معقول نیست. بهترین کار این است که محصولاتی در ابعاد کوچک (از نظر هزینۀ تمام شده برای خودتان یا هزینهای که برای مشتری ایجاد میکند) تمرکز کنید و استراتژی بلندمدت خود را روی این بچینید که پشت هم راهحلهای بیشتر و باکیفیتتر ارائه دهید و به مخاطب کمک کنید در طول مسیر به نتایج بهتری برسد.
6
تأثیر نگرش بر فروش: به روند مشترک، خریدار، مشتری فکر کنید
مشتری در مراحل آخر شکل میگیرد و برای شکل دادن به آن نیاز است که به یک روند فکر کنیم. روندی که از مشترک شروع میشود (کسی که مزۀ محصولات و خدمات را با کمترین ریسک میچشد و با خواستۀ خودش اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهد) بعد به خریدار میرسد و بعد وارد تعاملات بیشتری در طی زمان با ما خواهد شد.
نمیشود حتی با وجود باکیفیتترین محصول بازار یا با هزینۀ زیاید که برای تبلیغ صرف میکنید، انتظار خرید افسارگسیخته داشته باشید. نمیشود به اتفاقی ناگهانی و خوشایند در فروش فکر کرد. فروش مانند هر کار ارزشمند دیگری، با طی کردن مراحل مختلف امکانپذیر است.
7
تأثیر شناخت درست بازار: طراحی جریان درآمدی برای بخشهای مختلف
همۀ بازار هدف شما نیازهای یکسانی ندارند یا برای رفع نیازشان به یک شکل رفتار نمیکنند. این وظیفۀ طراح محصول است که خدماتی با کیفیتهای مختلف و در سطوح متفاوت عرضه کند که هم پاسخگویی برای نیازهای متفاوت بازار کار باشد و هم به این واسطه بتواند جریانهای درآمدی متعددی را برای خود تعریف کند.
8
تأثیر برندسازی در فروش: روی افزایش آگاهی مخاطب کار کنید
گاهی لازم است بیشتر از محصولاتتان روی افزایش آگاهی بازار از وجود خود کار کنید. باید از خودتان بپرسید بازار هدف من چه گسترهای دارد و از این تعداد، چند نفر شناخت کافی از من دارند؟ هر اندازه شناخت بازار هدفتان از شما بیشتر باشد، شانس بیشتری برای بازاریابی و فروش محصولات خود خواهید داشت. ببینید معرفی محصول را برای چند نفر انجام میدهید و چه درصدی از این افراد از شما خرید میکنند؟ ببینید با افزایش کسانی که با برند شما آشنا باشند، چه تغییراتی در واکنش بازار به خرید محصولات ایجاد خواهد شد؟
9
تأثیر تغییر مداوم: کار کنید و در مسیر دست به اصلاح بزنید
در عمل بیازمایید. زیاد فکر نکنید و بعد از هر بار فکر کردن، برنامهریزی و رسیدن به نتیجه، افکار خود را در عمل پیاده کنید. مدام تغییر کنید. مدام ایدهها را اجرا کنید. بازار پویاست و در چنین بازار پویایی نمیتوان به داشتههای پیشین اکتفا کرد. برای فروش بیشتر لازم است با تغییرات تغییر کنید و مدام تغییر مسیر دهید.
10
تأثیر هدفگذاری درست برای فروش: چشمانداز خود را هرازگاهی بازبینی کرده و به خود یادآوری کنید
شما فقط یک محصول نمیسازید. شما در حال ساخت یک دارایی برند هستید. برندی که در طی زمان رشد کند و برای شما آوردههای بیشتری ایجاد کند. روی این جمله که
«چه محصولی بفروشم؟ یا چطور آن را بفروشم» تمرکز نکنید بلکه روی عبارتهای این چنینی متمرکز باشید: «چشمانداز کسبوکار من چیست؟» «محصولات و خدمات من چطور میتوانند در راستای این چشمانداز قرار بگیرند؟» «مدل کسبوکار من و انتظارات من با نحوۀ ارائۀ خدماتم همخوانی دارد؟»
این پست به مرور زمان تکمیل خواهد شد.
یک پاسخ
مطالب عالی در مورد رشد کسب و کار میذارید سپاسگزارم