ویدیو معرفی و خلاصه کتاب فلسفه ملال (برای تماشای ویدیو ف.یلترشکن خود را فعال کنید.):
«ملال ما را از درون میخورد.
ما زمان را میکُشیم و از درون خود را تا سرحد مرگ ملول میکنیم.
تا قبل از دوران رمانتیسم ملال پدیدهای حاشیهای بود و تنها مختص راهبان و اشراف. ملال تا مدتها نماد یک جایگاه اجتماعی خاص بود و به طبقات سطح بالای جامعه تعلق داشت. اما این مسئله بعدها به کل جامعه سرایت کرد.»
هر کدوم از ما «ملال» رو به نحوی تجربه کردهایم.
سر کلاسهای ملالانگیز و خستهکننده مدرسه، وقتی به سخنرانی غیرجذابی گوش کردهایم یا وقتی درگیر روزمرگی و تکرار شدیم.
فکر میکنم گاهی سنگینی وظایفی که داریم هم میتونه ما رو ملول کنه.
حتی گفته میشه ملال همون چیزیه که به خاطرش دست به شر میزنیم و باز هم میتونه همون چیزی باشه که به شر پایان میده.
ملال میتونه بین لحظات خوشمون هم رخنه کنه و باعث بشه از شاد بودن دلزده بشیم.
به خاطر این موضوعات و به دلایل بسیار دیگه، ملال مسئلهای سخت و پیچیده است و تنها با فکر کردن نمیتونیم از عهده حل کردنش بربیایم.
یکی از کتابهایی که به روشن شدن این موضوع کمک میکنه، کتاب فلسفه ملال هست.
در این کتاب به شکلهای مختلف ملال پرداخته شده و توصیههای افراد مختلف برای مواجهه در موقعیتهای خاص مطرح شده. به عنوان مثال ملالی که در موقعیتهای زیر مطرح شده، برای خیلی از ما قابل درکه:
- ملال ناشی از بیکاری
- ملال ناشی از کار
- ملال ناشی از جالب بودن پدیدهها
- ملال ناشی از تکرار
- ملال ایجاد شده به دلیل کاری که مجبور به انجام دادنش هستیم.
- ملال ایجاد شده به دلیل انجام کاری که علاقهای به اون نداریم.
- ملالی که ناشی از پرسیدن این جنس سوالاته: من کیستم؟ چه جایگاهی دارم؟ هدف من از زنده بودن چیه؟
- ملال ناشی از فقدان قدرت اراده
- ملال حاصل از نارضایتی از خود و دیگران
- ملالی که در اثر زندگی در دنیای فعلی ایجاد شده
- ملال بیمعنایی و تهی بودن چیزی از مفهومی عمیق
- ملال به دلیل کمبود تجربه یا برعکس، ناشی از تجربه بیش از حد
- سه نوع ملالی که میلان کوندار ازشون اسم میبره: «ملال منفعلانه» مثل وقتی از بیحوصلگی خمیازه میکشیم. «ملال فعالانه» مثل وقتی خودمون رو وقف سرگرمی و لذت بردن میکنیم. «ملال طغیانگر» مثل وقتی پرخاشگری میکنیم.
- مارتین دالمن هم به چهار نوع ملال اشاره داره: «ملال موقعیتی» مثل وقتی به سخنرانی خستهکننده گوش میکنیم. «ملال برخاسته از اشباع» که ناشی از داشتن بیش از حد چیزیه. «ملال وجودی» که وقتی روح ما تهیه احساس میشه و «ملال خلاقانه» که متوجه افرادیه که مجبورند به شکل مداوم کار جدید انجام بدن و حتی بعد از گرفتن نتیجه مثبت همچنان احساس خوشایندی رو تجربه نمیکنند.
خلاصهای از این کتاب رو میتونید در ویدیو بالا ببینید.
کتاب فلسفه ملال به قلم لارس اسوندسن با ترجمه افشین خاکباز توسط نشر نو منتشر شده.
خوندن این کتاب رو به کسانی توصیه میکنم که درباره رفتارهای ناخودآگاه انسانی کنجکاوند و تمایل دارند مسائلی که روزمره باهاش درگیر هستند رو قبل از حل کردن، تا حد زیادی درک کنند.
یک پاسخ
ببخشید که صحبت من حاشیه ست و به موضوع ویدئو ربطی نداره. بدون حجاب اجباری ویدئو رو ضبط کردید. چه کار شجاعانه، معنی دار و ارزشمندی. دمتون گرم
البته گاهی همین اکت های ساده که حق طبیعی ما رو میخواد پس بگیره، نشون میده که بخشی از ملالی که تجربه میکنیم از سرکوبها و هرس شدن های بیرونی میاد. بال و پرمون رو قیچی میکنن و پامون رو میشکنن ما هم میشینیم حتی دیگه راه نمیریم.