مروری کوتاه بر کتاب «شیب» نوشتۀ ست گادین
ست گادین، نویسندۀ مطرح و متفکری فعال درزمینۀ کسبوکار است که کتابهای او همواره در زمرۀ پرفروشترینها قرار دارند.
شیب، عنوان کتابی درخشان از ست گادین است که در رابطه با نحوۀ انجام شدن کار، چگونگی مواجه شدن با آن و زمان مناسب برای ول کردن کار، توضیح میدهد.
اصطلاح شیب، چالشها و مشکلاتی است که در هر کاری ایجاد میشود. مضمون اصلی کتاب، بر این اصل استوار است که چه چالشهایی ارزش عبور کردن و تاب آوردن دارند، باید کدام چالشها را نپذیریم و «کار را ولکنیم» و چرا باید با مشکلات موجود در کار، دست و پنجه نرم کنیم.
پافشاری هدفمند بر انجام کار و یا کنارهگیری هوشمندانه از کار، مهمترین مفاهیم کلیدی کتاب هستند. با خواندن این کتاب، دلایل احتمالی شکست بسیاری از کسبوکارها برایمان روشن میشود.
همانطور که ست گادین در این کتاب جذاب و مهیج میگوید، تنها کسانی شانس برد دارند که در بهترین حالتِ خود ظاهر شوند. کسبوکارهایی که به متوسط بودن قناعت میکنند، محکوم به شکست هستند.
زبان ساده و روان کتاب، آن را خواندنی و انرژیبخش کرده است. همانطور که ست گادین مطرح میکند، نوشتن کتابهای کوچک سختتر است. چراکه قرار است مفاهیمی کاربردی، در قالب حجم کوچکی از کلمات، به خواننده منتقل شود.
این کتاب کوچک، مفاهیم ارزشمندی را به بهترین نحو ممکن، در اختیار مخاطب قرار میدهد که با توسل به آنها، دید جدیدی در رابطه با نحوۀ مدیریت کاری که در دست انجام است، حاصل میشود.
این کتاب به همت آقای محمد خضرزاده، توسط نشر درنا قلم به چاپ رسیده است.
جملاتی درخشان از کتاب شیب ست گادین:
- بهترین بودن در جهان، جدا دستکم گرفتهشده است.
- شیب مسیر طولانی، بین شروع کردن و تسلط یافتن است. مسیری طولانی که درواقع میانبر است.
- مردم وقت زیادی ندارند و نمیخواهند که زیاد هم ریسک کنند. ازاینرو آگاهانه انتخابهایشان را به بهترینها در بالای جدول، محدود میکنند.
- شما همواره دو انتخاب خوب دارید: ول کردن کار یا استثنا بودن. معمولی برای بازندههاست.
- هر چه کار سختتر باشد، شانس بیشتری برای مصون کردن خود در مقابل رقبا دارید.
- ول کردنِ تاکتیکیِ کار، رمز موفقیت سازمانهاست. ول کردن منفعلانه و ول کردنِ متوالی، سم مهلک برای کسانی است که واقعاً تلاش میکنند (و عاقبت شکست میخورند).
- شما شایستۀ بهتر از معمولی بودن هستید.
- افرادِ با پشتکار و سرسخت قادرند نور آخر تونل را در ذهنشان مجسم کنند. درحالیکه دیگران نمیتوانند این کار را بکنند. ضمناً افراد باهوش واقعگرا هستند و درجایی که پایان آن نوری نباشد، تصویرسازی غیرواقعی نمیکنند.
2 پاسخ
ناهید گرامی
اینهم بعضی دیگر از عبارتش که از نظر من مهم بودند:
– بازار بزرگ در حال مرگ است. دیگر بهترین ترانه و یا بهترین نوع قهوه وجود ندارد. اکنون میلیونها بازار کوچک وجود دارند اما هر بازار کوچکی یک بهترین دارد.
– بدنسازی علم مسحورکننده ای است. اساسا شما یک یا دو دقیقه ی اول را صرفا به این دلیل وزنه می زنید تا عضلاتتان خسته شود و تنها در چند ثانیه آخر است که عضلات رشد می کنند. … آنهایی که موفق نمی شوند نیز همان کار را انجام می دهند اما چند ثانیه زودتر دست از کار می کشند. … اگر سفری که آغاز کرده اید ارزشش را دارد، پس توقف به دلیل رسیدن به شیب اتلاف وقتی است که تاکنون گذاشته اید.
– در دسیسه ی هرمی، افراد پایین هرم در خدمت اهداف بالای هرم هستند. برای مثال افراد زیادی به عضویت باشگاههای بدنسازی در می آیند (عضویت تعداد زیاد باعث می شود باشگاهها قیمت را پایین بیاورند) اما خود باشگاه کوچک است چون خیلیها بعد از عضویت به باشگاه نمی آیند… اگر همه ی افراد عضو به صورت منظم به باشگاه بیایند دیگر شما نمی توانید در باشگاه دوچرخه ی خالی پیدا کنید یا از عهده ی هزینه عضویت برآیید.
ممنون از کامنت مفید و خوبتون دوست عزیز
به جمله های خیلی خوبی اشاره کردید.