مسخ در کارمندی و کارآفرینی
داشتم داستان «مسخ» نوشتۀ کافکا را میخواندم. داستانی که در همان صفحۀ اول، شخصیت اصلی مسخ و تبدیل به یک سوسک میشود. بعدازاین دگردیسی تنها نگرانیاش این است که به نحوی از تخت پایین بیاید و سر ساعت به اداره برسد. من بخشی از داستان را به این شکل میفهمم: کافکا به شیوهای برای دریافت…