یکی از بهترین چیزهایی که اخیراً خریدم «خمیر روسی» است. خاصیت جالب این خمیر این است که با حرارت دست نرم میشود و برای همیشه نرم میماند. محض سرگرمی (و البته برای فرار از انجام کارهای سخت) گاه به گاه سراغش میروم. بهانهای همینقدر کوچک، حتی در پریشانحالی نیز آسایشبخش است. ساعتی کار کردن با این خمیر دوستداشتنی قرار نیست نتیجهی چندان بزرگی ایجاد کند، و اصلاً همین زیباست.
یاد شعری از گوته افتادم:
«بر فراز همۀ قلل آرامش است
بر تارک درختان
دشوار
دم نسیمی را حس میکنی
مرغکان در بیشه خاموشی گرفتهاند
صبر کن
به زودی تو هم میآرامی»
در اینجا هم اندیشۀ باشکوهی در میان نیست. آرامش جنگلی هست و احتمال تجربۀ یک لحظه آرامش خیال در جنگل؛ آیا این جنس از آرامش برای همه معنادار است؟
برای آن که ساعات زیادی از شبانهروز را منفعلانه میگذراند، دست پیدا کردن به چنین خلوتی نه تنها معنادار نیست که بیشتر دلهرهآور و ناامیدکننده مینماید. گمانم چنین آرامشی برای یک فرد فعال بیشتر قابل درک باشد.
همۀ حرفم در اینجا دربارۀ «تولیدکننده بودن» است؛ تولید کردن را در برابر انفعال قرار میدهم.
اغلب آنان که تحسینبرانگیز میپنداریم، تولیدکننده هستند.
تولید کردن فکر را به جریان میاندازد و از «حماقت» جلوگیری میکند.
زمانی که فقط در حد وظایفِ تعریف شده ظاهر میشویم، قدرت اندیشیدن را از دست میدهیم؛ وقتی درگیر روزمرگی میشویم و برای تغییر نمیکوشیم، دیگر نمیتوانیم «تولیدکننده» باشیم.
راهکار چیست؟
چند مورد به ذهنم میرسد:
- رهایی از قید و بندهای معمول
چارچوبها، باورهای کلیشهای و تمنای تایید دیگران، یکی از راههای حتمی سقوط است. هرازگاهی بد نیست به خود جسارت متفاوت بودن بدهیم و فقط برای رضایت خودمان کار کنیم.
- اجازه دادن به خود و دیگران برای تولید کردن
وقتی تولید کردن را محدود به قشر خاصی از جامعه میبینیم، یا به یک مصرفکنندۀ بیخاصیت تبدیل میشویم یا مدام دست به نکوهش دیگران میزنیم. برعکس، وقتی به خود و دیگران فضا و امکان تولید و عرضه میدهیم، مجالی برای شناخت علایق و مواجه شدن با مهارتهای تازه فراهم میکنیم.
- تولید چیزی معنادار برای خود نه برای دیگری
برای بسیاری از آدمها، انفعال از نقطهای شروع میشود که برای جلب نظر دیگران تقلا میکنند. جلب رضایت دیگری احتمالا به معنای قربانی کردن رضایت فردی است. گاهی بهتر است اولویت را صرفا به سلیقۀ شخصی خود بدهیم.
- مصرف کردن مشروط به تولید کردن
مثلا تنها در صورتی کتاب جدیدی بخوانیم یا در کلاس جدیدی ثبتنام کنیم که آموختههای قبلی را به کار گرفته باشیم.
- ایجاد تعهد بیرونی برای خود
مثل کسی که متعد میشود در شبکههای اجتماعی برای کمک به فالورهایش محصولات مفیدی منتشر کند.
- دست به کار شدن با منابع فعلی
تصور فردایی با شرایط بهتر، تصوری واهیست. بهترین کار این است که داشتههای امروز را در جهت اهدافمان به کار بگیریم و دست به کار شویم.
- مقاومت در برابر وسوسۀ کامل بودن
وقتی به خودمان یادآور میشویم که «کامل» در دنیای واقعی عموما وجود ندارد و از این مهمتر، تنها راه رسیدن به دستاوردهای کامل، تولید محصولات ناقص است، جسارت پیش رفتن مییابیم.
- کمتر فکر کردن و بیشتر عمل کردن
فکر زیاد و برنامهریزی دقیق میتواند بنبستی در برابر عمل کردن ایجاد کند. به همین دلیل است که بسیاری از برنامهریزان متبحر مجالی برای اقدام نیافتهاند. میباید اولویت را به اقدام کردن داد. با حرکت مداوم و تمرکز، افکار ارزشمند هم خواهد آمد.
2 پاسخ
تولید کلا راحت نیست. چه جنس چه محتوا.
دستمزد پایین تولیدکنندگان محتوا هم مزید علت شده
بنظرم “مصرف کردن مشروط به تولید کردن” خیلی میتونه مهم باشه. اولا اینکه باعث میشه خودمون بیشتر و بهتر متوجه مطلب بشیم دوما اینکه صرفا ذخیره کردن اطلاعات توی مغز خیلی وقتها مانع از رشد میشه.