عموماً در مسابقۀ توسعۀ فردی، عملگرایی دوندهای است که از یادگیری عقب میافتد. ما با خواندن کتابهای مختلف، مطالب زیادی یاد میگیریم اما عمل کردن به آنها، مثل قرار ملاقاتی است که همیشه دیر به آنجا میرسیم.
یکی از پرحرفترین کتابهایی که تابهحال خواندهام، کتاب «چرا باید زیادتر حرف بزنیم؟»، نوشتۀ دوست خوبم، نویسندۀ مبتکر و صاحب ذوق، شاهین کلانتری است.
این کتاب وصلۀ ناجوری برای روزمرگی است که مسیر توسعۀ فردی را از راهی که خودش تعریف میکند و برخلاف باور عموم است، میسازد.
کتاب شاهین، نسخهای از موفقیتهای هزاران نفر است که به شکل کلماتی موجز درآمده است و میتواند برای هر شخصی، جزو منابع دست اول رشد و توسعۀ فردی باشد.
در عصری که یکی از مهمترین دغدغهها، دغدغۀ حضور است و هر فردی میخواهد یکصدا داشته باشد، لازم است برای بهبود این صدا تلاش کند. کتاب «چرا باید زیادتر حرف بزنیم؟»، ابزار خوبی است برای اینکه با خواندن آن، هرروز به کلاس تمرین صدا برویم و متوجه شویم چطور حرف بزنیم تا بهتر شنیده شویم.
ما منبعی مانند کتاب را تهیه میکنیم، آن را میخوانیم، یاد میگیریم و سپس آموختهها را در عمل پیادهسازی میکنیم تا تغییری در زندگیمان ایجاد کنیم. هوس کرده بودم این روال را به هم بزنم تا اینکه با کتاب شاهین آشنا شدم.
با این کتاب اول نگرشتان تغییر میکند، بعد آموزههای کتاب را پیادهسازی میکنید، از نتایج عملی حاصل از آن یاد میگیرد و بعدازاینکه بارها آن را خواندید، میخرید و به دوستانتان هدیه میدهید.
این کتاب ابزاری در اختیار ما قرار میدهد که یادگیری را با عمل کردن به دانستهها، همگام کنیم تا درنهایت برندۀ این مسابقۀ دوندگی و تلاش برای توسعۀ مهارتها، خودمان باشیم.
کتاب پرمغزی که مجال سطحی بودن و بیاعتنایی به خودت را، از تو میگیرد و واژه به واژه میتواند بنایی را که سالها در ذهنت ساختهای تخریب کند و کمکت میکند تا آجر به آجر، بنایی نو از خودباوری بسازی.
کاربردی بودن کتاب را وقتی بیشتر حس میکنی که در ابتدای هر صفحه، وعده و ایدهای کلیدی مطرح میشود و در پایان همان صفحه، چرایی و چگونگی عمل کردن به آن وعده در اختیارت قرار میگیرد.
گوستاو فلوبر میگوید: «قصه همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف میکنید». این کتاب هم قصهگویی است که شما را به سر میز میکشاند و برایتان از ماندگارترین قصههای توسعه فردی، سخن میگوید.
راه متفاوتی که این کتاب طی میکند، از جدی گرفتن حرفهای غیر جدی شروع میشود تا در انتها به حضورمندی و جدی گرفتن خودمان، ختم شود.
ما عادت کردهایم مدام حرفهایمان را کم کنیم، آنها را بتراشیم و صیقل دهیم تا درنهایت فرشتهای از عصارۀ حرفهایمان، بیرون بیاوریم؛ اما مشکل اینجاست که آنقدر خودمان را سانسور میکنیم و از همه جای حرفهایمان میزنیم که صحنهای بیسروته از گفتههایمان به طرف مقابل نشان میدهیم. در این مواقع نهتنها دیگران که خودمان هم رغبت نمیکنیم به تماشای آن بنشینیم.
فکر میکنم نگرش غالب اکثر ما انسانها به حرف زدن، مانند همان بنایی است که احتمالاً بارها از کنار آن عبور کردهایم بدون اینکه توجهمان به آن جلب شود و یا ما را به فکر فروببرد.
این کتاب بنای حرف زدن را طوری مسحورکننده میچینید که ما را وامیدارد باستیم و دقیق به آن نگاه کنیم. لحنی صمیم و خردی گسترده در محدودۀ کوچک کتاب، به چشم میخورد.
اگر شما هم مثل من از شنیدن صدای خودتان بیزارید، میتوانید از ایدههای این کتاب استفاده کنید تا حس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید و با عمل کردن به تمرینات عملی فراوانی که در کتاب وجود دارد، از گوش دادن به ایدههایی که حین حرف زدن به ذهنتان خطور میکند، لذت ببرید.
ساعت کوتاهی که غرق زیباییهای این کتاب میشوید، به شما یادآوری میکند که میتوان صفحاتی غران، پرگو و پرشور را در اوج سادگی به نمایش گذاشت.
قبلاً گفته بودم: «با خواندن هر کتاب باید جملهای با تو بماند»، فکر میکنم جملهای که از این کتاب برای من مانده است، این باشد:
«برای تجربۀ حضورمندی و تأثیر قدرتمندانه در زندگیام، باید زیادتر حرف بزنم».
قلم روان و بی حاشیۀ شاهین، هدیهای را نگاشته است که حیف است آن را پیشکش خودمان و دوستانمان نکنیم.
در زیر چند جملۀ زیبا از کتاب را نقل میکنم:
حرف نزدن ممکن است عیبهای ما را بپوشاند اما هنر ما را هم میپوشاند.
با حرف زدن بهتر فکر کنید و به جای اینکه از کمبود ایدهها بنالید، از فوران آنها شگفتزده شوید.
حرف زدن به بهانۀ اینکه شنوندۀ خوبی هستیم و توجیه اینکه پرحرفی کار احمقهاست، استراتژی مناسبی نیست.
همیشه از اینکه حین گفتوگو خلاقتر و باهوشتر از تصورم بودهام، شگفتزده شدهام.
بهتر حرف زدن را میتوانیم با بیشتر حرف زدن آغاز کنیم.
نوشتن باید با حرف زدن شروع شود و نویسندگی یعنی حرف زدن روی کاغذ.
حرف زدن باعث میشود سریعتر و دقیقتر به بیسوادی و کمبود دانش خودمان، پی ببریم.
پنداری در حرف زدن نیرویی جادویی نهفته است که ایدههای مخفی ذهن را بیرون میکشد. مثل مرتاض فلوت زنی که با نوای ساز، قصد بیرون کشیدن مار را از توی سبد دارد. انگار حرف زدن باعث تحریک ذهن برای کشف فرصتهای پنهان است.
5 پاسخ
سلام
معرفی جالبی بود از کتاب شاهین، من این کتاب رو سفارش دادم!
بسیار مشتاقم که ببینم این دوست من چه کرده… از این معرفی برمیاد که مدل ذهنیاش رو دوست خواهم داشت.
بهخصوص اشارهاش به شعر سعدی، بسیار ظریف بود.
و این نکته که با حرفزدن حتی اگه به عیب و بیسوادیمون هم خودمون پی ببریم، به نفعمونه برای اینکه بریم این عیب و بیسوادی رو رفع کنیم…
درواقع عیب و هنر در جامعهٔ ما به اشتباه عادت شده زیر حجاب حیا و خجالت پنهان بشه؛ و این باعث میشه بسیاری از عقاید اشتباه و فاسد، به دلیل بیان نشدن، چکش نخورن و پیشرفت نکنن… درواقع جامعهٔ ناخودآگاهی هستیم… باورهامون رو به سطح خودآگاه نمیاریم و زیر ذرهبینِ سنجش عقل و خرد قرار نمیدیم… برای همینه که درجا میزنیم… حرفزدن زیاد هم در راستای مقابله با همین بدبختی اجتماعی ماهاست به نظرم… و شاید ساده و پیشپاافتاده به نظر برسه؛ ولی دراصل همیشه راهحلهای اصلی و درست، بهنظر ساده و پیشپاافتاده میان!
فرید عزیز
چقدر زیبا و دوست داشتنی نوشتی. چند بار جمله های قشنگت رو خوندم و لذت بردم.
کاملا با حرفات موافقم.
خیلی وقتها به بهونههای واهی که اگه دقت کنیم حتی نمیدونیم چرا باورشون داریم، کارهای درست رو انجام نمیدیم.
چنین کتابهایی که میان و یه حرف تازه و بعضا کم باور رو عنوان میکنن، تلنگر خوبی برای از بین رفتن اون باورهای قدیمی و کهنه و تاریخ گذشتهمون میتونن باشن.
کتاب زیبای شاهین رو حتما حتما بخون.
حظ خواهی کرد و لذت خواهی بود.
سخن گفتن خوب است
ولی بیهوده گفتن بد است
وگرنه سخن گفتن ذهن را مشغول می کند و این یعنی کم کم ذهن توسعه پیدا می کند
پس خرید این کتاب رو پیشنهاد می کنید به مخاطب هاتون؟
خرید این کتاب رو به کسانی که دنبال یه کتاب کاملاً کاربردی و به دور از کلیشههای رایج هستند و میخوان که بعد از بستن کتاب یه اتفاق مفید در زندگیشون بیفته، صددرصد توصیه میکنم.