هدف محتوای خوب، برقراری ارتباطی جدی با مخاطب است تا از طریق تأثیری که بر وی میگذارد، دیدگاه و حرکت جدیدی را سبب شود.
ست گادین در وبلاگ خود به سه نوع فعالیت که میتواند واکنشهای متفاوتی ایجاد کند، اشاره میکند که آنها را در دستههای مهم، محبوب و ویروسی قرار میدهد.
با توجه به این مفاهیم، مهم ترین واکنش مخاطب به یک محتوای خوب، این است که نمیتواند در رابطه با آن صحبت نکند. یک محتوای ویروسی، بدون تلاش خاصی از سوی تولیدکننده برای توزیع شدن، به سرعت جایگاه خود را از سوی مخاطب پیدا میکند.
فکر میکنم موارد زیر دلایل مهمی هستند که میتواند بر ایجاد محتوای ویروسی تأثیرگذار باشد:
- وقتی مخاطب از محتوا صحبت میکند، بتواند بهنوعی از آن کسب اعتبار کند. یک محتوای خوب میتواند سندی بر فهم و آگاهی گوینده باشد.
- محتوایی که آنقدر جدید و نوین باشد که ارزش حرف زدن داشته باشد و بهنوعی زمین صلب دانستههای مخاطب راجع به یک موضوع را، گسترش دهد.
- وقتی محتوا برای شنونده درونی میشود، به راحتی میتواند در ظرف کلمات وی نمود پیدا کند و بارها بازتولید شود.
- محتوایی که بتواند مدل ذهنی مخاطب را دگرگون کند و عینک تازهای برای دیدن جهان به او بدهد.
- مخاطبی که تولیدکنندۀ محتوا را باور کرده است و بهگونهای، عقاید آنها یک تلاقی جدی باهم داشته است، میتواند با مفهوم اصلی محتوا نیز ارتباط خوبی برقرار کند.
- محتوایی که دربردارندۀ مصداقهای زیادی است و یا تداعیگر موارد ملموس برای مخاطب است، قابلفهمتر است و قابلیت تکرار از سوی شنونده را دارد.
- کاربردی بودن محتوا و قابلیت استفاده از آن، تأثیر جدی بر مخاطب میگذارد و از یک کلیشۀ رایج، به مفهومی که قابلیت گسترش دارد تبدیل میشود.
- وقتی به یک پدیدۀ قدیمی از زاویۀ دید جدید نگاه میشود و مفاهیم اساسی موجود را به هم میریزد.
- محتوایی که میتواند انگیزۀ حرکت را در مخاطب ایجاد کند و او را از سکون و بیتحرکی جدا کند.
یک محتوای خوب میتواند عادت بهتر زیستن را برای مخاطب ایجاد کند.