چرا گاهی اوقات در مواجهه با دوستان و کسانی که ما را بیشتر میشناسند، راحتتر گیر میافتیم؟ احتمالاً چون رفتارهای قابل پیشبینی داریم.
چرا دیدن دوبارۀ یک فیلم، همیشه جذاب نیست؟ احتمالاً چون میدانید آخرش چه میشود.
چرا انسانها دچار روزمرگی میشوند؟ احتمالاً چون رفتارهای تکرارشونده دارند.
وجه اشتراک همۀ موارد بالا این است که از یک سری الگوهای تکراری و قابل پیشبینی، تبعیت میکنند.
همین ذهنیت را در مورد تولید محتوا ببینید.
چرا وقتی کلمهای را در گوگل جستجو میکنید و با خواندن چند خط اول از محتوا، میفهمید که این مدل محتوایی به درد شما نمیخورد؟ احتمالاً چون مشابه این مدل را قبلاً دیدهاید و چند ثانیه بیشتر زمان لازم ندارید تا به تکراری بودن آن پی ببرید.
حتی اگر با محتوایی کاربردی مواجه شوید که بهنوعی کپی مدلهای دیگران است، حس خوبی به استفاده از آن ندارید و نمیتوانید با اعتماد کامل از آن استفاده کنید.
ما همانطور که برای تعریف دنیای اطرافمان به مدل نیاز داریم، (مثلاً برای فهمیدن قانون جاذبه آن را به یک فرمول ساده مدل میکنیم)، برای تولید محتوا هم به مدل نیاز داریم.
مثلاً محتوا را در قالب داستان تولید میکنیم. برای آن یک شروع مشخص، یک پایان محتوایی و بدنۀ اصلی، در نظر میگیریم و با روال عادی و استاندارد، پیش میرویم.
مشکل از همین روند استاندارد شروع میشود. از توی همین مدلهای صلب و تکرارشونده.
مدلهایی که محتوای ما را قابل پیشبینی میکنند و آن را به قیمت از دست دادن جذابیت محتوا، به سبکهای تکراری و همیشگی درمیآورند.
یک راهحل خوب برای دوری از مدلهای تکراری، این است که قدری از کلیشههای رایج فاصله بگیریم و در تولید محتوا، خودِ واقعیمان باشیم. فرورفتن در نقش دیگران برای تولید محتوا، همان احساس دیدن فیلمی تکراری و قابل پیشبینی را برای مخاطب زنده میکند.
بهتر است از خودمان بپرسیم: «من مدل محتوایی را کنترل میکنم یا مدل مرا کنترل میکند؟».
مدلهای تعریفشده و استاندارد، مانند قالبهای از پیش تعیینشدهای هستند که عصارۀ محتوایمان را در آنها میریزیم و با اندکی تغییر، شکل نهایی آن را همانند ظرف محتوایی میکنیم؛ اما وقتی سعی میکنیم محتوا را به شیوۀ خودمان خلق کنیم، قالبهای تازهای برای جا دادن محتوا در آن، میسازیم.
استفاده از مدل محتوای دیگران و عدم تمرکز برای اختصاصی کردن آن، یکی از کوتاهترین راههای ممکن برای خدشهدار کردن وجهه و اعتبارمان است. تنها راه نجات این است که محتوا، صدای منحصربهفرد خودش را داشته باشد.
چگونه؟
جواب این سؤال را با نقلقولی از هنری میلر عنوان میکنیم: «شناخت روش شما برای خلاقیت و یکتا بودن، بخشی از پروسۀ خلاقیتتان است».
تجویز دیگران برای خلق راههای جدید به درد شما نمیخورد. ایدهها ممکن است هر جایی باشند. وقتی کنجکاوانه به دنبالشان بگردید، حتماً آنها را پیدا خواهید کرد.
ضمن اینکه هر شخصی صدای خودش را دارد. فقط باید به خودتان اجازه دهید آن صدا و سبک خاص خودتان را در قالب محتوایی که تولید میکنید، آزادانه بروز دهید. به خودتان اعتماد کنید و اجازه دهید روشهای جدید تولید محتوا، مزیت رقابتی برایتان بسازد. هرچند این روشها نامتعارف باشند.